محل تبلیغات شما
بجای اینکه روبروی هم بشینند، کنار هم نشستند. گارسون اومد که سفارش بگیره ازشون، یه فتوچینی سفارش دادن و پسره تاکید کرد که حتما و حتما تو یه ظرف بیارن و هیچ گونه ظرف اضافه دیگه ای در کار نباشه؛ دختر قصه ما بعد از شنیدن این دستور کلی قند تو دلش آب شد و حاصل این آب قند رو با نگاهی عاشقونه به آقاشون تقدیم کرد.
گارسون بنده خدا هم اطاعتِ امر گویان صحنه رو برای دو مرغ عشق تشنه خالی گذاشت.
پسر و دختر قصه ما بجای پیش غذا بدون نظر گرفتن شئونات اجتماعی همدیگرو بلعیدن، اون لالوها دختره هم خیلی فم فتالانه خودشو از آقاشون دریغ می‌کرد و معلوم بود اگه شدت عشقشون رو کنترل نمیکردن هر آن ممکن بود ترکش انفجاری این عشق بپاشه رو صورتِ منِ مفلوک که چندتا میز اونورتر نشسته بودم.
شکر خدا ظرف غذاشون رسید و همونطور که انتظار می‌رفت تو یه بشقاب شروع به خوردن کردن. یک سر ماکارون رو دختره به دهن می‌گرفت و یک سر دیگه رو پسره، تا بهونه باشه برای رسیدن به همون نقطه ای که دلشون تاپ تاپشو میزد.
بعد از صرف غذا بلند شدن که برن، موبایل پسره زنگ خورد. دختره گفت کیه؟ پسره نگاهی به گوشی انداختو سایلنتش کرد بعد جواب داد هیچکی. دختره صداشو یکم بالاتر برد و با لرزش گفت: "ببین من خر نیستما، بهت میگم بگو کیه؟"، پسره آروم و زیرلب طوریکه بخواد آبروداری کنه گفت: " خجالت بکش، مگه مچ قاتل گرفتی؟ بتوچه کیه! مگه باید به تو توضیح بدم؟"، دختره گفت: "عه؟ باشه. راست میگی. بمنچه اصن. خوب میدونم داری چه غلطی میکنی. من خرو باش. " و از رستوران رفتند بیرون.
لبخند زدم و حسرتی که برای عشقشون خورده بودم رو بالا آوردم.

سیل در سیستان و بلوچستان

پاییز خیلی سرد است،خیلی ....

فیلم کوتاه غزل / راه یافته به جشنواره First time Filmmaker بریتانیا

رو ,دختره ,پسره ,تو ,هم ,ظرف ,یک سر ,دختره گفت ,تو یه ,بعد از ,دختر قصه

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

وبلاگ نمایندگی بوشهر Robena's receptions کارآفرینی در یک نگاه aliabdi67@ خرید مخزن پلی اتیلن آب در استان تهران pursuterbfrid سایت عطرآرا | قیمت بهترین خوشبوترین عطر و ادکلن های زنانه و مردانه Exo and Snsd lovers club 奔波的歲月裏 frugunvimen prefeqmove